segunda-feira, 30 de dezembro de 2013

علامت گذاری 5 1 و آنها بیش از نزد طرف دیگر از دریا به داخل کشور از Gadarenes آمد ....

علامت گذاری 5
1 و آنها بیش از نزد طرف دیگر از دریا به داخل کشور از Gadarenes آمد .2 و هنگامی که او از کشتی آمده بود ، بلافاصله او را ملاقات نمود از مقبره یک مرد با یک روح پلید وجود دارد،3 چه کسی خانه خود را در میان مقبره بود و هیچ مردی می تواند او را با زنجیر متصل شوند، هیچ ، :4 از آنجا که او شده است اغلب با بند و زنجیر متصل بود، و زنجیره های جدا شده توسط او کنده شده بود ، و قیود شکسته در قطعات : نه می تواند هر مرد او را اهلی .5 و همیشه ، شب و روز ، او در کوه ها بود ، و در مقبره ، گریه ، و خود را برش با سنگ .6 اما وقتی او عیسی را از دور دید، دوید و پرستش او،7 و گریه با صدای بلند ، و گفت ، چه باید انجام دهم با تو ، عیسی مسیح ، تو پسر خدا بالا ترین ؟ تو را به خدا قسم میدهم ، که تو من را عذاب نمی کند.8 برای عیسی گفت ، بیا از مرد ، تو روح پلید .9 و او از او پرسید، نام تو چیست؟ و او پاسخ داد: نام من لژیون است : برای ما بسیار زیاد است.10 و او besought او را که او آنها را به دور از کشور است.11 در حال حاضر وجود دارد نزدیک وجود دارد نزد کوه یک گله بزرگ از تغذیه خوکی.12 و همه شیاطین او را besought ، گفت، ما را به خوکی ارسال ، که ممکن است ما را به آنها وارد کنید.13 و فورا عیسی به آنها را ترک کنند. و ارواح پلید بیرون رفت ، و وارد خوکی و آن گله به شدت پایین یک مکان شیب دار را به دریا زد، ( که در حدود دو هزار بود ؛) و در دریا خفه شد.14 و آنها که تغذیه خوکی فرار کرد ، و آن را در شهرستان ها گفت ، و در کشور است. و آنها به بیرون رفت برای دیدن آنچه در آن بود که انجام شد.15 و آنها را به عیسی مسیح آمد، و او را دید که با شیطان برخوردار بود ، و به حال سپاه ، نشسته ، و لباس ، و در ذهن حق خود را : و آنها هراس داشتند .16 و آنها که آن را دیدم به آنها گفت که چگونه آن را به او فرود آمد که با شیطان برخوردار شده بود ، و همچنین در مورد خوکی.17 و آنها شروع به دعا به ترک از سواحل خود .18 و هنگامی که او را به کشتی آمده بود ، او که با شیطان برخوردار شده بود او را دعا کرد که او ممکن است با او باشد.19 اگر چه عیسی او را دچار نیست، اما نزد او میگوید ، خانه را به دوستان تو برو ، و به آنها بگویید که چگونه همه چیز بزرگ خداوند برای تو انجام می شود ، و خداوند شفقت بر تو بود.20 و او را ترک و شروع به انتشار در Decapolis چه کارهایی بزرگ عیسی برای او انجام داده بود و همه مردان تعجب بود .21 و هنگامی که عیسی مسیح را دوباره و دوباره با کشتی نزد طرف دیگر به تصویب رسید ، مردم بسیار بر او جمع شدند و او را در دریا نزدیک بود.22 و، ناگهان، آید یکی از رؤسای کنیسه ، Jairus نام وجود دارد ، و هنگامی که او را دیدم ، او در پای او افتاد ،23 و او را besought تا حد زیادی ، گفت ، دختر کوچک من همبستر شود در نقطه مرگ: من تو را دعا ، آمده و وضع دست تو در او ، که او ممکن است درمان کردن و او باید زندگی می کنند.با او 24 عیسی رفت و مردم زیادی به دنبال او ، و به او فشار می آوردند .25 و یک زن خاص، که موضوع خون دوازده سال بود ،26 و بسیاری چیزهای بسیاری از پزشکان متحمل شده بود ، و آنچه را که او تا به حال به سر برده بود ، و هیچ چیز بهتر شده است ، اما به جای رشد بدتر،27 وقتی او عیسی شنیده بود ، آمد در مطبوعات پشت سر، و لباس او را لمس کرد .28 برای او گفت ، اگر ممکن است من را لمس اما لباس های خود را ، من باید تمام شود .29 و فورا چشمه خون او خشک شد و او را در بدن او احساس می کند که او از آن طاعون درمان شد.30 عیسی ، بلافاصله در خود دانستن است که موجب از او رفته بود، او را در مورد در مطبوعات اومدن و گفت: کیست که لباس مرا لمس کرد ؟31 و به شاگردان خود گفت: نزد او ، تو میبینی بسیاری ازدحام تو ، و میگویی ، چه کسی به من دست نزده است؟32 و او نگاه دور به او که این چیزی که انجام داده بود را مشاهده کنید.33 اما زن از ترس و لرزان، دانستن اینکه چه چیزی در او انجام شده بود، آمد و قبل از او افتاد ، و به او گفت تمام حقیقت است.34 و او گفت: نزد او ، دختر، ایمان تو تو تمام ساخته است . به در صلح، و کل از طاعون تو باشد.35 در حالی که او هنوز آشکارا سخن گفت ، آمد از حاکم خانه کنیسه خاصی که گفت ، دختر تو مرده است وجود دارد : چرا زحمت میدهی استاد را ؟36 به محض این که عیسی شنیده کلمه ای که صحبت شد، او نزد حاکم کنیسه میگوید ، نترس ، تنها اعتقاد دارند.37 و او رنج می برد هیچ مردی به دنبال او، جز پطرس و یعقوب و یوحنابرادر یعقوب .38 و او به خانه حاکم کنیسه رسیدند، بیند از جنجال و هیاهو ، و آنها که گریه و تا حد زیادی wailed .39 و هنگامی که او در آمده بود ، به ایشان فرمود ، چرا شما را به این گرفتاری ، و گریه ؟ دختر مرده است ، اما خواب نیست.40 و آنها خندید و او را به تمسخر. اما زمانی که او همه آنها را قرار داده بود ، او حافظ و مدبر پدر و مادر آن دختر ، و آنها را که با او، و وارد در که در آن دختر دراز کشیده بود.41 و او آن دختر را به دست گرفت، و گفت: نزد او، Talitha cumi ، است که ، از تفسیر ، دختر ، من به تو می گویند ، بوجود می آیند.42 و فورا آن دختر به وجود آمد، و راه می رفت ، برای او از سن دوازده سال بود. و آنها حیرت زده با حیرت بزرگ بود .43 و او آنها را متهم straitly که هیچ مردی باید آن را می دانم ، و دستور داده که چیزی باید به او داده شده به غذا خوردن .


مایل به دانلود کتاب مقدس در زبان شما روی این LIK .
http://www.BibleGateway.com/Versions/
http://ebible.org/
خمر - http://ebible.org/khm/
و یا دانلود کتاب مقدس به زبان انگلیسی :
http://www.baixaki.com.br/download/Bible-Seeker.htm


با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

Nenhum comentário:

Postar um comentário