terça-feira, 31 de dezembro de 2013

علامت گذاری 6 1 و او را از آنجا رفت، و به کشور خود آمد و به شاگردان خود او را دنبال کنید.

علامت گذاری 6
1 و او را از آنجا رفت، و به کشور خود آمد و به شاگردان خود او را دنبال کنید.2 و هنگامی که روز سبت آمده بود ، او شروع به تدریس در کنیسه : و بسیاری او را از شنیدن شگفت زده شده بود ، گفت: از چه رو خداوند این مرد این چیزها ؟ و چه حکمت است این است که نزد او داده می شود، که حتی از جمله معجزات با دست خود را به شکل دراورده ؟3 آیا این نجار ، پسر مریم و برادر یعقوب و یوشا و از Juda و سیمون نیست؟ و نه خواهران او در اینجا با ما ؟ و آنها او را به جرم شدند.4 عیسی به آنها گفت ،پیامبر (ص) است بدون افتخار نیست، اما در کشور خود ، و در میان قوم و خویش خود را ، و در خانه خود .5 و او می تواند انجام هیچ کار توانا وجود دارد، ذخیره کنید که او دست خود را بر قوم بیمار چند گذاشته و آنها را شفا داد.6 و او به دلیل بی ایمانی خود را شگفت زده . و او دور روستا رفت، آموزش .7 و او نزد او دوازده نامیده می شود، و شروع به ارسال آنها مطرح شده توسط دو و دو و بر ارواح پلید به آنها .8 و به آنها فرمان که آنها باید چیزی برای سفر خود را ، صرفه جویی در کارکنان تنها ، هیچ گواهی نامه موقت ، نه نان، نه پول در کیف پول خود را :9 اما با صندل الود و در دو لایه قرار داده است.10 و او به آنها گفت ، در آنچه لغات محل را به خانه وارد کنید ، بمانید تا از آن محل را ترک وجود دارد.11 و هر کس باید که دریافت می کنید ، و نه می شنوید ، وقتی شما پس از ان ترک ، لرزش و گرد و غبار زیر پای خود را برای شهادت در برابر آنها . همانا من نزد شما می گویند ، این باید قابل تحمل تر برای سدوم و Gomorrha در روز قیامت می شود ، از برای آن شهرستان.12 و آنها را از رفت و موعظه که مردان باید توبه کنند .13 و آنها را بیرون بسیاری از شیاطین ، و مسح با روغن های بسیاری است که بیمار بودند ، و آنها را شفا داد.14 و پادشاه هیرودیس از او را شنیده . ( برای نام خود را در خارج از کشور پخش شد :) و او گفت که یحیی تعمید دهنده را از مرده افزایش یافته بود ، و در نتیجه معجزات را نشان چهارم خود را در او .15 نفر دیگر گفت ، که آن را الیاس است . و دیگران گفت ، که در آنپیامبر (ص) ، و یا به عنوان یکی از پیامبران است .او از مردگان برخاسته : 16 اما وقتی هیرودیس آن شنیده می شود، او گفت ، این جان ، که من آنها را سر بریده است .17 برای هیرودیس خود را جلو نگه دارید به جان فرستاده بود و گذاشته ، و او را در زندان به خاطر Herodias ' ، برادر همسر فیلیپس خود را محدود : برای او ازدواج کرده بود.18 برای جان نزد هیرودیس گفته بود ، آن است که حلال نیست برای تو که همسر برادر تو است.19 بنابراین Herodias حال نزاع در برابر او، و او را کشته ، اما او نمی توانست :20 برای هیرودیس ترس جان ، دانستن است که او تنها مرد ومقدس بود ، و او را مشاهده و هنگامی که او را شنیده ، او بسیاری از چیزهای را انجام داد، و او را شنیده با خوشحالی می پذیریم .21 و هنگامی که یک روز راحت آمده بود ، که هیرودیس در روز تولد خود را به شام به اربابان خود ، کاپیتان بالا و املاک رئیس جلیل ساخته شده است .22 و هنگامی که دختر از Herodias گفت: در آمد، و می رقصیدند ، و خوشحال هیرودیس و آنها که با او نشسته، پادشاه گفت: نزد دختر ، بپرسید از من آنچه خواهی ، و من آن را به تو خواهد داد.23 و او نزد او قسم خورد ، آنچه خواهی چه از من ، من آن را به تو بدهد، نزد نیمی از پادشاهی من .چهارم 24 و او رفت ، و گفت: نزد مادر او، چه باید بپرسم ؟ و او گفت،سر یحیی تعمید دهنده .در سر راست با نزد پادشاه با شتاب 25 و او آمد ، و پرسید و گفت: من که تو مرا را در شارژر سر یحیی تعمید دهنده .26 و پادشاه شد بیش متاسفم ، اما به خاطر سوگند خود را ، و بخاطر خود را که با او نشست ، او را او را رد نمی کند.27 و بلافاصله پادشاه فرستادهجلاد ، و فرمان سرش را به ارمغان آورده می شود: و او در زندان رفت و سر بریده او را ،28 و سر خود را در شارژر به ارمغان آورد، و آن را به دختر داد ودختر آن را به مادر خود داد .29 و هنگامی که به شاگردان خود از آن را شنیده ، آنها آمدند و تا جسد او را ، و آن را در یک قبر گذاشته شد.30 و رسولان خود را نزد عیسی گرد هم آمدند ، و به او گفت همه چیز ، هر دو آنچه را که آنها انجام داده بود، و آنچه را که آموخته بود .31 و او به آنان گفت: بیا شما خودتان را از هم جدا به جای صحرا، و استراحت در حالی که : برای بسیاری از آمدن و رفتن وجود دارد ، و آنها تا به حال هیچ اوقات فراغت تا آنجا که به خوردن .32 و آنها را به یک بیابان با کشتی عازم خصوصی .33 و مردم را دیدم آنها را ترک ، و بسیاری او را می دانستند ، و جریان به آنجا از همه شهرستانها زد، و outwent آنها، و با هم نزد او آمد .34 و عیسی مسیح ، زمانی که او بیرون آمد ، مردم زیادی را دیدم، و با محبت به سوی آنها منتقل شد ، چرا که آنها به عنوان گوسفند نداشتن چوپان بود : و او شروع به آموزش آنها را خیلی چیزها .35 و هنگامی که روز به پایان رسیده بود ، شاگردان خود را نزد او آمد و گفت ، این یک محل بیابانی است ، و اکنون زمان آن است تا آنجا گذشت :36 ارسال آنها را دور، که ممکن است آنها را به دور کشور در مورد ، و به روستاها بروید و خرید خود نان : برای آنها هیچ چیزی برای خوردن .37 او پاسخ داد و به آنها گفت ، شما آنها را به خوردن را . و آنها می گویند نزد او ، ما باید بروید و خرید دو صد بارزش یک پنی از نان، و آنها را برای خوردن به من بدهید ؟38 به ایشان فرمود ، چند نان دارید؟ بروید و ببینید . و هنگامی که آنها می دانستند ، آنها می گویند، پنج نان و دو ماهی .39 و او به آنها فرمان را به همه بنشینید توسط شرکت بر چمن سبز.40 و آنها را در صفوف نشسته، صدها ، و به دهه پنجاه .41 و هنگامی که او پنج نان گرفته بود و دو ماهی را ، سرش را به آسمان ، و پر برکت، و ترمز قرص ، و آنها را به شاگردان خود داد تا پیش آنها را ، و آن دو ماهی را در میان همه آنها تقسیم شده است.42 و آنها تمام ، غذا خوردن و پر شدند .43 و آنها در زمان ، دوازده سبد پر از قطعات ، و از ماهی .44 و آنها که از نان خوردن در مورد پنج هزار مرد بودند .45 و سر راست او شاگردان خود را محدود به کشتی ، و برای رفتن به طرف دیگر قبل از نزد Bethsaida ، در حالی که او فرستاد تا مردم .46 و هنگامی که او آنها را فرستاده بود ، او را به یک کوه به دعا ترک .47 و هنگامی که حتی آمده بود ، کشتی در میان دریا به تنهایی بر روی زمین بود، و او .48 و او را دیدم آنها را در قایقرانی زحمتکش ، برای باد به ایشان برعکس بود : و در مورد تماشای چهارم از شب او را نزد آنها فرا رسد ، راه رفتن بر دریا ، و می توانست توسط آنها منتقل می شود.49 اما هنگامی که آنها را دیدم او را بر دریا راه رفتن ، که قرار آن را یک روح بود، و گریه کردن:50 برای همه آنها او را دیدم ، و مشکل شد. و بلافاصله او با آنها صحبت کردیم، و به آنان گفت باشید از تشویق خوب : آن من است، می شود نمی ترسم .51 و او را نزد آنها به کشتی رفت و باد متوقف شد : و آنها را در خود فراتر از اندازه درد شگفت زده شدند ، و شگفت زده شد.52 برای آنها در نظر گرفته نمی معجزه از قرص : برای قلب خود را سخت شده بود .53 و هنگامی که آنها بیش از گذشته بود ، آنها را به سرزمین Gennesaret آمد، و به خود جلب کرد به ساحل می کوبد.54 و هنگامی که آنها از کشتی آمده بود، فورا او را می دانستند،55 و فرار از آن منطقه دور کامل در مورد ، و شروع به حمل مورد در تخت کسانی که بیمار بودند ، جایی که آنها شنیده بود .56 و به هر سو او وارد شده، به روستاها ، و یا شهرستانها، و یا کشور ، آنها بیمار در خیابان ها گذاشته ، و او را besought که آنها ممکن است لمس اگر آن بود، اما مرز از لباس او را : و به عنوان بسیاری از لمس او تمام ساخته شده است.

مایل به دانلود کتاب مقدس در زبان شما روی این LIK .
http://www.BibleGateway.com/Versions/
http://ebible.org/
خمر - http://ebible.org/khm/
و یا دانلود کتاب مقدس به زبان انگلیسی :
http://www.baixaki.com.br/download/Bible-Seeker.htm


به اشتراک گذاشتن با دوستان خود

Nenhum comentário:

Postar um comentário